داستان دختری به‌نام ویتنی کارمایکل که در یک اردوی آموزشی ثبت نام می‌کند تا خود را از نو بسازد اما عاشق مربی شخصی‌اش می‌شود. او در ادامه متوجه می‌شود که باید خود حقیقی‌اش را بپذیرد و به توقعات دیگران توجه‌ای نکند.

داستان مردی به‌نام اندی گودریچ که همسرش به کلینیک ترک اعتیاد می‌رود و حالا اندی باید تک و تنها از فرزندان جوان‌شان مراقبت کند. اندی سعی می‌کند در این راه به دخترش یعنی گریس که دختر همسر سابق‌اش است، تکیه کند اما...

داستان رئیس بزرگ کارتل مواد مخدر که قصد دارد با تغییر جنسیت از کار خود بازنشسته شود و برای همیشه ناپدید شود، برای همین با یک وکیل...

داستان بازیگری به‌نام لارا فرانکو که زندگی‌اش از هم می‌پاشد اما پس از آنکه هیولایی ترسناک اما در عین حال جذاب را در کمد خود پیدا می‌کند، زندگی‌اش زیر و رو می‌شود و دوباره بخت با او یار می‌شود.

داستان یک دختر جوان با روحیه‌ای آزاد به‌نام الیوت که در سفری با نسخه 39 ساله خود ملاقات می‌کند. نسخه 39 ساله الیوت به جوانی خود درباره خانواده، عشق و زندگی هشدارهایی می‌دهد که مسیر زندگی‌اش را به کلی تغییر می‌دهد.

داستان یک گروه فیلمسازی که در جهنم ساخت فرنچایزهای ابرقهرمانی گیر افتاده‌اند و در آخر با این سؤال مواجه می‌شوند: آیا این عصر جدید هالیوود است یا آخرین مقاومت سینما؟ یک کارخانه احقاق رویاها یا یک پالایشگاه شیمیایی؟

پس از یک تراژدی خانوادگی، خانواده دیتز به خانه خود در وینتر ریور برمی‌گردند، خانه‌ای که همچنان توسط بیتل‌جوس تسخیر شده است.

پس از وقایع گذشته، نهاد مغایرت زمانی به وید ویلسون پیشنهاد می‌دهد تا به دنیای سینمایی مارول بپیوندد، اما او نسخه دیگری از ولورین را راضی به همکاری می‌کند تا دنیای در حال نابودی‌اش را نجات دهند.

پرنسسی جادویی به نام استار باترفلای از سیاره ای به نام Mewni برای درس خواندن به مدرسه ای در زمین فرستاده می شود. او باید با ماجراهای روزانه مدرسه دست و پنجه نرم کنند و از گرز جادویی استار در برابر افتادن به دست موجودی تبهکار با نام Ludo جلوگیری کنند. لودو شخصیتی منفور از Mewni می باشد که ارتشی از هیولاها را رهبری می کند و …

دختر لانا یعنی اِما از لندن بازمی‌گردد و اعلام می‌کند که قرار است تا یک ماه دیگر ازدواج کند. زمانی شرایط پیچیده می‌شود که لانا می‌فهمد دامادش پسر مردی است که سال‌ها پیش قلب خودش را شکسته بود.

برادر لئو یعنی لودو در هامبورگ کشته می‌شود و لئو برخلاف دستورات، با کمک افسر آلمانی یعنی ملانی سعی می‌کند تا ته توی قضیه را در بیاورد، غافل از آنکه خطر بزرگی نیس را تهدید می‌کند و...

داستان مردی به‌نام رن ویلند که برای مراسم ختم مادرش به کلیولند برمی‌گردد و روابط جدیدی با دوستان و آشنایان شکل می‌دهد، در حالی که هنوز از روابط گذشته‌اش آسیب دیده. قدم بعدی برای او روبه‌رو شدن با اندوه بزرگی که برایش پیش آمده است.