«مانی» (بلایپ تروی) باید صد هزار مارک به شخصی بپردازد؛ اما متأسفانه پول را در مترو جا می گذارد. یک مرد ولگرد (کرول) پول را بر می دارد. «مانی» تنها بیست دقیقه فرصت دارد تا پول را تحویل دهد اگر نه کارش زار خواهد شد. او از سر ناامیدی به محبوبه اش، «لولا» (پوتنته) تلفن می کند؛ اما آیا «لولا» خواهد توانست در عرض بیست دقیقه پول لازم را فراهم کند؟

نگاهی به داستان زندگی «جورج جانگ»، مردی که در سال ۱۹۷۰ بازار کوکائین امریکا را راه انداخت.

زندانی که به قید التزام آزاد شده با رفیق قدیمی ش برای پیدا کردن ساک پر از پولی که پنج سال قبل هنگام فرار از دست افراد سازمان مبارزه با مواد مخدر پنهان کرده، همدست میشود،در حالی که کلانتر هم او را تعقیب میکند.

در سیاره ی لاتیمر، تاکشی کواکس باید از یک خالکوبی‌زن محافظت کرده و درباره ی مرگ یکی از روئسای یاکوزا تحقیق و جست و جو کند.

«کامرون پو» (کیج)، قهرمان سابق جنگ، پس از تحمل هشت سال زندان به جرم قتل تصادفی یک مرد در دفاع از همسر باردار خود، حالا قرار است که آزاد شود. اما او را سوار هواپیمایی می کنند که حامل ده تن از خطرناک ترین محکومان سیستم قضایی امریکاست و کمی بعد، هواپیما را می دزدند...

"آرون فالک"برای شرکت در مراسم خاکسپاری غم انگیز به زادگاهش بازگشته است. اما بازگشت او زخمی ده ساله را تازه می کند می کند. مرگ حل نشده دختر نوجوانی که...

یک پزشک ارتشی که از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج می برد، به مواد مخدر روی آورده و اعتیادش سبب می شود که بدهی زیادی بر روی دوشش قرار گیرد. او برای پرداخت بدهی هایش به طور مرتب از بانک دزدی می کند.

پلیسی به نام «جو دیکن» ملقب به «دیک» برای جمع‌آوری مدرک به لس‌آنجلس فرستاده می شود, اما درگیر یافتن قاتلی می‌ شود که شهر را وحشت‌زده کرده. گروهبان «جیم بکستر» تحت تأثیر مهارت‌های پلیسی دیک قرار می‌گیرد و به صورت غیررسمی به او کمک می‌کند.

یک قاچاقچی حرفه ای کوکائین که در میان مافیای انگلیسی جایگاه ویژه ای دارد، تصمیم به بازنشستگی گرفته است. گرچه رئیس او، «جیمی پرایس» یک ماموریت سنگین برای او دارد: پیدا کردن دختر گمشده ی رفیق دیرینه ی جیمی، «ادوارد ریدر» که مردی ثروتمند است...

داستان دلالی را مشاهده میکنیم که در سودای رسیدن به ثروت زیاد است و برای این کار به سراغ بیزینس در بورس و خرید سهام روی می آورد اما فقط خود را با این کار به دردسر می اندازد.

داستان واقعی دو برادر دوقلوی همسان به نام های رجینالد و رونالد کری که در دهه های 50 و 60 میلادی خلافکاران لندن را رهبری میکردند.

یک افسر پلیس که به تازگی به پلیس مارسی منتقل شده، در پی از بین بردن یک گروه از سارقان ایتالیایی می باشد که نوه بزرگ دنیل با یک فراری وحشتناک در آن تیم است.